اونکه یه وقتی تنها کسم بود تنها پناه دل بی کسم بود
تنهام گذاشتو ، رفت از کنارم از درد دوریش ، من بی قرارم
خیال میکردم پیشم میمونه ، ترانه ی عشق واسم میخونه
خیال میکردم ، یه همزبونه…نمیدونستم نامهربونه
با اینکه رفته اما هنوزم ، از داغ عشقش دارم میسوزم
فکر و خیالش همش باهامه ، هر جا که میرم جلو چشامه
دلم میخواد تا دووم بیارم ، رو درد دوریش مرهم بزارم
اما نمیشه راهی ندارم ، نمیتونم من طاقت بیارم
اونکه یه وقتی تنها کسم بود تنها پناه دل بی کسم بود
تنهام گذاشتو ، رفت از کنارم از درد دوریش ، من بی قرارم
خیال میکردم پیشم میمونه ، ترانه ی عشق واسم میخونه
خیال میکردم ، یه همزبونه…نمیدونستم نامهربونه