لحظه ها میگذرن و تو نیستی اینجـــا
من دارم پیر میشم و تو نیستی اینجــــا
زندگی زیر یه سقف با عکس و نامه
نیستی و خاطره هات هنوز باهامه
پشت این پنجره ها دلم گرفته
از همه فاصله ها دلم گرفته
گاهی با صدای دریا توی فکرت غرق میشم
چشم به راهتو یه عمره که همینجا پشت شیشم
من که هر گوشه ی این شهر از تو یه خاطره دارم
از توی خونه یه عمره پامو بیرون نمیذارم
منکه یه عمره کنارت فکر زخمای تو بودم
بر میگشتم و میموندم من اگه جای تو بودم
اگه جای تو بودم
نه خبر می گیری از من، نه سلامی نه جوابی
فکرشو می کردی یک شب شب بخیر نگم بخوابی
شب بخیر عزیز من چشماتو بستی
من بیدارم تو بخواب هرجا که هستی