دلواپس دنیای غم انگیز خودش بود
هر ثانیه توو حیله ی پاییز خودش بود
در وا شد و آهسته نگام خیره به دره
از چشم من انگار تهه قلبم رو میخوند
دلواپس دنیای غم انگیز خودش بود
هر ثانیه توو حیله ی پاییز خودش بود
نمیتونه بفهمه که این زندگی سهم
دنیای خودش بود نمی خواد بفهمه
بگو این قصه دروغه که از این خونه بریدی
بگو از حادثه ی عاشقیمون دست نکشیدی
در وا شد و آهسته نگام خیره به دره
از چشم من انگار ته قلبم رو میخوند
دلواپس دنیای غم انگیز خودش بود
هر ثانیه تو حیله ی پاییز خودش بود
نمیتونه بفهمه که این زندگی سهم
دنیای خودش بود نمی خواد بفهمه
بگو این قصه دروغه که از این خونه بریدی
بگو از حادثه ی عاشقیمون دست نکشیدی
بگو از شب جدایی از این که بی وفایی
بگو چرا رفتی و نموندی،دلم نمیخواد که بیایی
بگو بی وفا کجایی بگو کجای راهی
بگو سهم من چرا این شده مردم از این تنهایی