/- 0 کامنت
/- 28 بهمن 1402
/- 111,143 بازدید
سلام بابا
این یه نامس به تو
دادی با رفتنت چه راحت بم شوک
انقد داد زدم صدام خسته شد
تو سینم انگار غمت پره
حکایته تو
حکایت مردی که منو مرد کرد
یاد داد سرمو نکنم خم
سنگینه مسئولیتم
باید کنم تورو سربلند تر
بهم گفتی مرد خونم
رفتی
کی فکرشو میکرد باید انا للا من بخونم
هرروز میشه این.
جاده باریک
داغدارتیم
عاشورایی
مثه روز خاکسپاریت
روحه تو چراغمه
توی این راهه تاریک
پشته مامانمم مثل شیر
رفتنت واقعیه قصه نیست
بغضمو سعی کردم نگه دارم ولی نشد
ترکید
باز دباره زیر بارون من نشستم سرخاکت،کاش دعام کنی باباجون میدونم دل توپاکه
گوش بده دردودلامو پسرت تنهای تنهاس
اگه جات راحته اینجا خونه ی منم همینجاست
بزا پیش تو بخوابم
چندشبه خوابم نمیره
اسممو صدا میکردی من صدات یادم نمیره
قول میدم داشته باشم
هوای داداشامو
ما رو زمین موندیم
رفتی اون بالا ها تو
میدونی
خیلی خوب بود
همه چی
بابا. .با تو
توی مهر به دنیا اومدم
تو مهر رفتی
مهرت میمونه تا ابد
چرا نمیشه خوب باشه حالم قسمت نیست؟
هروقت تشنم میشه
میفتم
یادت میشه چشمم خیس
تو کل ۵۵ سال کشیدی هی سختی
خواستی راحت باشیم ما
روخودتم چشاتو هی بستی
هیچیجلودار گریم نیست
فایده نداره
دود کنم دیگه هر اسفندی
ولی جات تو بهشته
میگم بت تبریک
میدونم امنه جات. دعا کن برا ما
میدونم میبینیم..منتهی از بالا
میمونم همیشه من عزادار
ولی افتخارت میشم یروز من بابا
اخ پدرم
خم شد کمرم
تاریکه دنیا بی تو بابا در به درم
دست تو نیس دیگه رو سرم
تو نیستی بابا از همیشه خسته ترم