/- 0 کامنت
/- 11 شهریور 1401
/- 281,745 بازدید
متن آهنگ ۱۱ مجید خراطها
با یک زخمه زبون قصه شروع شد گل خشکو مسافر عالمی داشت
من از تو بی نشون بودم تا اینکه پاییز اومد یه کینه تو دلم کاشت
حالا دیگه فقط وقت وداع بود یادت هست بی وفا روز جدایی
نمیخواستم که فردارو ببینم چشمام همیشه دریا بود خدایی
شدم تنهاترین تنها ولی باز دلم نخواست برات اشکی بریزم
میدونم برنمیگردی کنارم خدا باشه نگهدارت عزیزم
یه کارتون خوابه بی نامو نشونم شکستی بالمو دورت بگردم
هنوز تو شوکم اما هر چی بودم با احساساته تو بازی نکردم
شدم آواره بعد از رفتنه تو نمیشنید هیچکسی از من صدایی
تو رفتیو دیگه منم نبودم که مجبور شی بهم بگی کجایی
نه کنسل کردی اینبار رفتنت رو نه فکر کردی یه روز همخونه داشتی
خدا کاری نکردو نقطه چین موند جوابش که چرا تنهام گذاشتی
دیگه میرم بلاتکلیفی سخته ندارم طاقته تلخیو سردی
تو بودی همه ی دارو ندارم بی انصافی نکن تغییر کردی
دیگه با حلقه ی دستاتو چشمات دارم میرم ببخش لجبازی کردم
یه دلشکسته بودی بی پرو بال چقدر عوض شدی دورت بگردم
میونه عطر تلخه این جدایی میونه حسه تلخه نا امیدی
امیدم اینه یک روز خوبیامو شاید چشماتو وا کردیو دیدی
حالا که نیستم پیشت عزیزم تو هم با یاد من میباری یا نه
آهای عشقه جدیده هستیه من بگو اصلا تو دوسش داری یا نه
دیگه امشب گذشتو بعد امشی شاید حرفایه بعدیم اعترافه
تویه قانونه احساسم شدیدن همین راهی که تو رفتی خلافه
قد یک عمر از روزایه ما رفت من امشب تو یه حسو حاله دیگم
شاید اصلا برای تو مهم نیست که یازده ساله واست شعر میگم
تو یازده سالگیه خاطراتت هنوز خیلی چیزا واسم سواله
مثه یازده دوتا خط موازی رسیدنت به من قطعا محاله